ازار افيون
شعر از : محمد خالد شعر از : محمد خالد "فائز"

اى عزيزان وضع در كشور دگرگون گشته است      وحشت و قتل و ترور و رعب افزون گشته است

امن نسبى در وطن بغرنج و بحرانى   شده            باز دست قاتلان آلوده از  خون  گشته       است

شيخ و شاب ما به كام   انتحارى  ميروند             مردم در ديدهء ما زار و محزون گشته  است

رشوت و چور و چپاول , اختلاس از حد گذشت     اختطاف و اختلاف از حرف بيرون گشته است

رشتهْ فسق و فساد با هرامور پيچيده است           خاك پاك ما مگر ؟ بازار افيون گشته است

درد اين ملت مداوا هيچ در شورا نشد               امتيازات وكيلان جزء قانون گشته است

جيب سازى ها بشد برنام بازسازى وطن           حيف و ميل پول ببين مليارد و بليون گشه است

كمك دنيا كجا ساخت اقتصاد كشورم                قرضه ها صدها هزار مليارد اكنون گشته است

آنكه از اسلاف و اجداد پول و املاكى نداشت     تا به منصب ميرسد بنگر كه قارون گشته است

مردم مستضعف و بيچاره و خوار و غريب          از بيات خيريه مشكور و ممنون گشته است

صادق و خدمت گذار واقعى اين وطن              پايمال و زيردست  مردم دون گشته است

"فائزا" هرگز نماند ظلم ظالم تا به حشر         آخرت اين كاخ بيداد بينى واژگون گشته است

 

ارسالى : سيد ذبيح سهيل


April 26th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان